دیکانستراکشن، Deconstruction

دیکانستراکشن، Deconstruction

دیکانستراکشن، Deconstruction

عصيان در برابر باورهای قراردادی و معمول در عرصه معماری و پيش از آن در عرصه فلسفه که گفتيم خود شامل عرصه و رشته های وسيع تر می شود، در اين مورد بيش از همه ترديد در خرد و دانايی به عنوان تعيين کننده نهایی در تمام مباحث که در جهان انديشمند مطرح است به چشم می خورد.
مارک ویگلی (نظریه پرداز و منتقد معماری) احساس کرد که کنتراکتیوسیت ها فرمهای جنس مدرن را استیضاح می کنند. او ادعا می کند معمار همواره رویای فرم ناب را در سر دارد، رویای فرمهایی به دور و مصون از هر چه بی ثباتی و بی نظمی. او ساختمان ها را همچنان برپا شده از فرمهای خالص هندسی می بیند. این ساختار فرمهای خالص به صورت ساختار فیزیکی ساختمان درمی آید. 
دیوید پای می گوید"صنعتگر هر قدر هم که ابزارش در سطح بالایی باشند هرگز نمی تواند مکعبی کامل ،کره ای کامل و چیزهایی از این دست بسازد"
حتی وقتی که معماران «خلوص گرائی» ویگلی در کارهای عملی قرار می گیرند برای دستیابی به فرم خالص به خود اجازه می دهند که از مسائلی چون پوشیدگی، شرایط جوی، استقرار و جز آنها به سرعت رد شوند.
در کتاب «پیچیدگی و تضاد» ونچوری یورش اولیۀ به تمام معنا دقیقاً به آن کیفیاتی است که معمار خلوص گرای ویگلی ظاهراً در آرزوی آن است. پس چگونه انگیزۀ دیکانستراکت می کند، او احساس می کند که معماری نیز باید از درون خود دیکانستراکت شود ویگلی به کار برد شکل دیکانستراکشن بدگمان است معماران ویگلی به فرمهای خالص جنش مدرن را آغاز می کنند.
تمرین های ویگلی در دل خود این فرمها، خارج از همین ساختارهایی که از آن ترکیب شده اند صورت پذیرفته است. نکتۀ اصلی این است که فرمها از درون آشفته اند و این آشفتگی ها در دل ساختار داخلی یعنی ساخت واقعی جای دارند ویگلی می گویند مثل اینکه انگل خاصی فرم را آلوده ساخته و آن را از درون تحریف کرده است ویگلی شکلی از دیکانستراکتیوسیم را که در آن معماری از تأثیر و نفوذ هرنوع زبان فلسفه ای آزاد باشد جست و جو می کند.

سبک دیکانستراکشن را به نام های مختلفی مانند ساختار شکنی و شالوده شکنی نام گذاری میکنند زیرا سبک دیکانستراکشن Deconstruction نگرشی چند وجهی و چند معنايی داشته است. چيزی که بيش از همه در اين عرصه واجد نقش است فلسفه است يا دقيق تر گرايش های فلسفی که موجب دگرگونی در گرايش های معماری شده اند و دیکانستراکشن هم شامل بيشتر رشته های انديشمندی يا علوم انسانی می گردد. منبع الهام معماری دیکانستراکشن چند معنایی است.

ساختارگرایی یا کانستراکتیویسم شیوه‌ای از معماری مدرن است که در اوایل دهه ۳۰ در روسیه شکوفا شد. در این شیوه، بر شکل‌های هندسی و انتزاعی و خطوط رابط و اجزای سازنده تاکید می‌شود. ساختارگراها معتقدند از بررسی نظم پدیده های مشابه و تکراری می توان روابط پدیده ها را کشف کرد و چون همه اعمال انسان از ضمیر ناخودآگاه او شـکل می گیرد، این تکرار و نظم در پدیده های انسانی نیز وجود دارد.

در دوره های پس از آن معماری دیکانستراکش یا ساختار شکن اصول و مبانی ساختارگرایی را به چالش کشید. دیکانستراکشن ها معتقدند هر پدیده، ماهیت مستقل خود را دارد و هیچ دو فرد یا پدیده مشابه و تکراری وجـود ندارد و هیچ براداشتی بر برداشت دیگر ارجحیت ندارد. پس از آن سبک فولدینگ در معماری، شاخه ای جدید از دی کانستراکشن را ارائه داد. در فولدینگ به افق گرایی و هم ترازی اهمیت بیشتری داده می شود و از سلسه مراتب و طبقه بندی اجتناب می شود. از معماران مشهور این سبک می توان به پیتر آیزنمن، فرانک گهری، زاها حدید، رم کولهاس، برنارد چومی اشاره کرد.

محصول

آشنايی با معماری معاصر از شرق تا غرب، کامل ‌نیا
قیمت: 120,000 تومان
120,000 تومان
کاتالوگ: 
کتاب
معماری
کارشناسی ارشد
مطالعات معماری
معماری منظر
مهندسی معماری
معماری داخلی
معماری اسلامی
بازسازی پس از سانحه
مرمت و احیای ابنیه و بافت های تاریخی
علم معمار
کمک آموزشی

مشاوران این تخصص

کاربران

اشتراک در RSS - دیکانستراکشن، Deconstruction