مقاله تحلیلی: مدل‌ سازی رفتار انسان‌ هنگام وقوع آتش‌ سوزی در ساختمان

مقاله تحلیلی: مدل‌ سازی رفتار انسان‌ هنگام وقوع آتش‌ سوزی در ساختمان

 چکیده

مدل‌های تخلیه، شامل محاسبات دستی‌ مهندسان و نیز استفاده از ابزارهای محاسباتی به‌منظور ارزیابی سطح ایمنی ساختمان به هنگام تخلیه است. شیوه‌های طراحی ساختمان و نحوه رفتار ساکنان آن بر اساس اطلاعات حاصل از این مدل‌ها، نظیر نتایج مربوط به زمان تخلیه (که عبارت است از زمانی‌ که طول می‌کشد ساکنان یک ساختمان آن را ترک کنند)، تعیین می‌شود. این در حالی‌ است که اغلب مدل‌های تخلیه بیشتر بر محاسبه و پیش‌بینی‌ حرکات مربوط به تخلیه (که عبارت است از مرحله‌ای که یک فرد از محل اولیه خود به نقطه‌ای امن حرکت می‌نماید) تمرکز کرده و رفتار‌هایی‌ را که فرد پیش از انجام حرکات تخلیه و نیز در طول آن انجام می‌دهد، پیش‌بینی‌ نمی‌کنند؛ رفتارهایی که می‌تواند موجب تأخیر فرد در رسیدن به منطقه ایمن گردد (رفتار‌هایی‌ نظیر تلاش برای کسب اطلاعات، مبارزه با آتش و کمک به دیگران). مدل‌های تخلیه و کاربران آن، به‌جای مدل‌سازی و پیش‌بینی‌ رفتار ساکنان شبیه‌سازی‌شده (نظیر اینکه ساکنان در حین تخلیه چه رفتاری از خود نشان می‌دهند)، اغلب رفتار آنان را با در نظر گرفتن فرضیاتی، ساده‌سازی می‌نمایند؛ موردی که منجر به ایجاد شرایطی غیرحقیقی‌ شده و می‌تواند نتایجی‌ نادرست حاصل نماید.

یکی از راه‌حل‌های این مشکل توسعه یک تئوری قوی، جامع و معتبر در مورد رفتار انسان‌ها به هنگام تخلیه ساختمان در زمان آتش‌سوزی است. از مجموعه مطالعات علمی‌ و اجتماعی انجام‌شده در این زمینه می‌توان برای توسعه این تئوری‌ استفاده کرده و سپس با دخیل کردن آن در مدل‌های تخلیه کنونی، شبیه‌سازی‌های دقیق‌تری از رفتار ساکنان به هنگام تخلیه ساختمان در زمان آتش‌سوزی انجام داد. چنین مدل‌هایی‌ می‌توانند نتایجی‌ حقیقی‌تر حاصل کرده و بدین ترتیب ساختمان‌هایی‌ با طراحی ایمن‌تر و کارآمدتر به دنبال داشته باشند.

هدف از این مقاله ارزیابی مجدد مدل‌های تخلیه موجود و تأکید بر در نظر گرفتن مدل‌های مفهومی و ادراکی جامع برای رفتار ساکنان در زمان آتش‌سوزی ساختمان است. مطالعه حاضر ابتدا به بیان جایگاه مدل‌های تخلیه کنونی در رابطه با رفتار انسان‌ها به هنگام آتش‌سوزی پرداخته و نقص‌های مربوط به نحوه در نظرگیری این رفتار را در شیوه‌های موجود شناسایی می‌کند. بخش دوم مقاله، به طرح یک مدل رفتاری عمومی برای پیش‌بینی‌ پاسخ ساکنان به نشانه‌های فیزیکی‌ و اجتماعی موجود در حادثه آتش‌سوزی یک ساختمان اختصاص دارد.

مقدمه

در سال ۲۰۰۶ در ایالات‌متحده، آتش‌سوزی در ساختمان‌ها بیش از ۱۴۰۰۰ زخمی و بالای ۲۷۰۰ نفر کشته بر جای گذشت (USFA ۲۰۰۷). در اغلب آتش‌سوزی‌ها احتمالاً افرادی نظیر افراد کم‌توان و یا الکلی وجود داشته‌اند که قادر به نجات خود نبوده‌اند؛ اما تحقیقات انجام‌شده بر روی زخمی‌ها و کشته‌شدگان حوادث آتش‌سوزی نشان می‌دهد بیش از دوسوم زخمی شدگان و بالای نیمی از کشته‌شدگان می‌توانسته‌اند ساختمان را تخلیه کنند؛ در واقع این افراد اقدام به انجام کارهایی کرده‌اند که امنیت آن‌ها را به تأخیر انداخته است؛ فعالیت‌هایی‌ نظیر مبارزه با آتش، تلاش برای نجات سایر افراد در ساختمان و حرکت به سمت مکان‌هایی‌ در ساختمان که غیرقابل دفاع هستند (2004 Hall).

مدل‌های تخلیه، شامل محاسبات دستی‌ مهندسان (2002 Nelson and Mowrer) و استفاده از دیگر ابزارهای محاسباتی به‌منظور ارزیابی سطح ایمنی ساختمان به هنگام تخلیه به کار است. شیوه‌های طراحی ساختمان و نحوه رفتار ساکنان آن بر اساس اطلاعات حاصل از این مدل‌ها، نظیر نتایج زمان تخلیه (که عبارت است از زمانی‌ که طول می‌کشد ساکنان یک ساختمان آن را ترک کنند)، تعیین می‌شود. این در حالی‌ است که اغلب مدل‌های تخلیه بیشتر بر محاسبه و پیش‌بینی‌ حرکات مربوط به تخلیه (که عبارت است مرحله‌ای که یک فرد از محل اولیه خود به نقطه‌ای امن حرکت می‌نماید) تمرکز کرده و رفتار‌هایی‌ را که فرد پیش از انجام حرکات تخلیه و نیز در طول آن انجام می‌دهد، پیش‌بینی‌ نمی‌کنند؛ رفتارهایی که می‌تواند موجب تأخیر فرد در خروج از ساختمان شود.

مدل‌های تخلیه و کاربران آن، به‌جای مدل‌سازی و پیش‌بینی‌ رفتار ساکنان شبیه‌سازی‌شده، اغلب رفتار آنان را با در نظر گرفتن فرضیاتی، ساده‌سازی می‌کنند؛ که این امر منجر به ایجاد شرایطی غیرحقیقی‌ شده و می‌تواند نتایجی‌ نادرست حاصل نماید. به‌عنوان مثال، در برخی‌ از مدل‌های تخلیه کاربران مجازند فرض کنند که ساکنان ساختمان بلافاصله پس از شنیدن یا احساس کردن آژیر خطر آتش‌سوزی، به سمت راه‌پله و خروجی‌های ساختمان فرار می‌کنند. این فرض و موارد مشابه آن، سناریوهایی ایجاد می‌نماید که احتمال وقوع آن به هنگام رخداد یک حادثه آتش‌سوزی حقیقی‌ بسیار کم بوده و درنتیجه به‌صورت نادرستی‌ بر زمان تخلیه محاسبه‌شده توسط مدل اثر می‌گذارد. در مواردی که فرضیات مدل‌سازی منجر به برآورد غیرحقیقی‌ و دست پایین نتایج تخلیه (نظیر زمان تخلیه کمتر از مقدار واقعی) می‌گردد، ساختمان‌ها و شیوه‌های کار بر اساس سطوح ناکافی از ایمنی طراحی می‌گردند؛ به‌عنوان مثال، راه‌های خروج ناکافی‌ و/یا دستورالعمل‌های غیر ایمن برای کارکنان و/یا ساکنان ساختمان. از طرف دیگر، در مواردی که فرضیات مدل نتایج غیرحقیقی‌ و دست بالا برای پارامتر‌های تخلیه (نظیر زمان تخلیه بیشتر از مقدار واقعی‌) ارائه می‌کند، ساختمان‌ها و شیوه‌های کار بر اساس تخمین‌های حد بالا در مورد خروجی‌ها طراحی‌شده که می‌تواند هزینه‌های ساخت را به‌طور غیرضروری افزایش دهد.

یکی از راه‌حل‌های این مشکل توسعه یک تئوری قوی، جامع و معتبر در مورد رفتار انسان‌ها به هنگام تخلیه ساختمان در زمان آتش‌سوزی است. از مجموعه پژوهش‌های علمی‌ اجتماعی و مطالعات موردی انجام‌شده بر روی ساختمان‌ها و حوادث آتش‌سوزی می‌توان برای توسعه این تئوری‌ استفاده کرده و سپس با دخیل کردن آن در مدل‌های تخلیه کنونی، شبیه‌سازی‌های دقیق‌تری از رفتار ساکنان به هنگام تخلیه ساختمان در زمان آتش‌سوزی انجام داد. چنین مدل‌هایی‌ می‌توانند نتایجی با دقت بیشتر حاصل کرده و در طراحی ساختمان سودمند باشند. تا زمانی‌ که یک تئوری جامع در رابطه با رفتار ساکنان توسعه داده نشده است، طراحی‌های پرهزینه و یا ناکارآمد بر اساس نیاز‌های غیرحقیقی‌ افرادی که در چنین حوادثی ساختمان را ترک می‌کنند، به وقوع خواهد پیوست.

هدف مطالعه

هدف از این مقاله ارزیابی مجدد مدل‌های تخلیه موجود و تأکید بر در نظر گرفتن مدل‌های مفهومی و ادراکی جامع برای رفتار ساکنان در زمان آتش‌سوزی ساختمان است. مطالعه حاضر ابتدا به بیان جایگاه مدل‌های تخلیه کنونی در رابطه با رفتار انسان‌ها به هنگام آتش‌سوزی پرداخته و نقص‌های مربوط به در نظرگیری این رفتار را در شیوه‌های موجود شناسایی می‌کند. بخش دوم مقاله، به طرح یک مدل رفتاری عمومی برای پیش‌بینی‌ رفتار ساکنان در پاسخ به اطلاعات دریافت شده و تصمیم‌هایی‌ که بر اساس علائم و نشانه‌های فیزیکی‌ و اجتماعی موجود در حادثه آتش‌سوزی یک ساختمان اخذ می‌گردد، اختصاص دارد.

 هرچند که مطالعه‌ای مشابه نقص مربوط به شبیه‌سازی رفتار افراد را در مدل‌های تخلیه شناسایی کرده است (2005 Santos and Aguirre)، اما هیچ مطالعه کاملی برای توسعه یک تئوری رفتاری در هنگام تخلیه ساختمان‌ با استفاده از تحقیق بر روی هر دو مبحث تخلیه ساختمان و تخلیه شهر انجام نگرفته است.

مدل‌سازی تخلیه ساختمان

مدل‌های تخلیه ساختمان چگونه عمل می‌کنند؟

مدل‌های تخلیه ساختمان رفتار تخلیه را با محاسبه زمان صرف شده برای خروج ساکنان از ساختمان، به کمیتی عددی تبدیل می‌نمایند. برای انجام این محاسبات، مدل‌ها دو مورد را شبیه‌سازی می‌کنند: ۱(نوع فعالیتی را که ساکنان انجام می‌دهند، ۲) زمانی‌ را که به هر فعالیت اختصاص داده می‌شود. علاوه بر زمان کل تخلیه ساختمان، مدل‌های تخلیه می‌توانند زمان پاک‌سازی طبقه و نقاط ازدحام در ساختمان را نیز تعیین نمایند. بااین‌وجود به دلیل کمبود اطلاعات و تئوری‌های لازم در خصوص رفتار/فعالیت‌های ساکنان، مدل‌های تخلیه فرآیند تخلیه را به میزان قابل‌توجهی‌ ساده‌سازی کرده و اغلب آن‌ها تنها بر روی محاسبه زمان انجام یک فعالیت معین تمرکز می‌نمایند: حرکت ساکنان از موقعیت اولیه به خارج ساختمان؛ به‌عبارت‌دیگر، مدل‌های تخلیه کنونی تنها بر روی حرکت مفید ساکنان تمرکز کرده و فعالیت‌های اضافی که ممکن است خروج و رسیدن به منطقه ایمن را به تأخیر بیندازد، در نظر نمی‌گیرند.

ساکنان علاوه بر حرکت‌های تخلیه مفید، احتمالاً در فرآیند خروج از ساختمان درگیر بسیاری فعالیت‌های دیگر نیز خواهند شد که موجب تأخیر آن‌ها در رسیدن به منطقه‌ای امن می‌گردد. این فعالیت‌ها می‌تواند شامل جمع‌آوری اطلاعات، آماده شدن برای تخلیه با جمع‌کردن وسایل شخصی‌ خود، کمک کردن یا حتی نجات دادن دیگران، هشدار دادن به سایر افراد در ساختمان، رفتن به طبقات دیگر و مبارزه با آتش باشد. فعالیت‌های مذکور ممکن است در هر مرحله‌ای از فرآیند تخلیه، اعم از مرحله پیش تخلیه و یا در حین تخلیه، صورت گیرد. مرحله پیش تخلیه عبارت است از مدت زمانی‌ که از لحظه آگاه شدن فرد نسبت به وجود مشکل تا زمان حرکت وی در یکی‌ از مسیر‌های خروجی ساختمان سپری می‌شود. بدین ترتیب، پایان مرحله تخلیه نیز زمانی‌ خواهد بود که فرد به منطقه‌ای ایمن و یا به خارج ساختمان رسیده باشد.

در مدل‌هایی‌ که می‌توانند نحوه عمل ساکنان را در نظر بگیرند، دو روش اصلی‌ برای شبیه‌سازی رفتار ساکنان به هنگام تخلیه ساختمان وجود دارد. یک روش این است که کاربران این مدل‌ها زمانی‌ را به‌عنوان تأخیر یا زمان انتظار (که ممکن است یک ‌زمان معین، توزیعی از زمان‌ها و غیره باشد) برای فرد یا گروهی از افراد ساکن در ساختمان شبیه‌سازی شده در نظر گرفته و آن را به هر نوع فعالیتی که ساکنان ممکن است در حین تخلیه انجام دهند، اختصاص بدهند (نظیر (Thompson, Wu and Marchant 1996; Spearpoint 2004) Simulex، (Fahy 2000; 1996) EXIT89، (Bensilum and Purser 2002) GridFlow). در صورت استفاده از این روش، ساکنان شبیه‌سازی شده برای مدت زمان از پیش تعیین‌شده‌ای در موقعیت اولیه خود باقی‌ مانده و با اتمام این زمان، حرکت تخلیه مفید خود را آغاز می‌نمایند. روش دوم این است که کاربران این مدل‌ها یک برنامه سفر معین (که ترتیبی از فعالیت‌های مختلف است) و یا یک فعالیت مشخص را به فرد یا گروهی از افراد اختصاص بدهند (نظیر Filippidis et al. 2006; Gwynne et al. 1999a) buildingEXODUS و (Fraser-Mitchell1999) CRISP). 

روش ترتیب فعالیت‌ها می‌تواند برای شبیه‌سازی رفتارهایی مورداستفاده قرار گیرد که موجب ایجاد وقفه درحرکت‌های پیوسته می‌گردد، نظیر تلاش برای کسب اطلاعات، ترک طبقات، کمک به دیگران و بازگشتن به محل اولیه برای برداشتن وسایل شخصی‌ و کاری. در این روش به هر فعالیتی که توسط هر یک از ساکنان انجام می‌گیرد، زمانی‌ مشخص اختصاص داده می‌شود. نمونه‌ای از برنامه سفر می‌تواند بدین ‌صورت تعریف گردد: به فرد A یک برنامه «جستجو و نجات» تخصیص داده می‌شود. برای انجام مأموریت جستجو و نجات، مدل فرض می‌کند که این فرد از نقطه A (موقعیت اولیه فرد A) به نقطه B (اتاقی‌ دیگر در ساختمان که عملیات نجات در آنجا انجام می‌شود) حرکت می‌نماید، به‌اندازه یک زمان مشخص در نقطه B توقف ‌‌کرده و سپس حرکت مفید تخلیه را از نقطه B به سمت پله‌ها آغاز می‌نماید.

هر دوی این روش‌ها در شبیه‌سازی رفتار افراد به هنگام تخلیه، فرآیندهای رفتاری واقعی‌ را که در حین تخلیه انجام می‌شود، به میزان قابل‌توجهی‌ ساده‌سازی می‌نمایند. در روش اول که تخصیص یک زمان تأخیر است، تأکید بر روی پارامتر زمان تأخیر است و نه بر روی تصمیم‌ها، فعالیت‌ها و روابط متقابل میان ساکنان در پاسخ به شرایط ویژه ایجادشده در داخل ساختمان. روش دوم که مربوط به تخصیص یک برنامه سفر است، از ابتدا آغاز به شبیه‌سازی تصمیم‌ها و فعالیت‌های انجام شده در پاسخ به شرایط ویژه ایجاد شده در حین تخلیه ساختمان می‌کند. این در حالی‌ است که با این روش، به‌جای اینکه این فعالیت‌ها توسط مدل پیش‌بینی‌ شود، کل رفتار‌ها یا برنامه رفتاری پیش از آغاز شبیه‌سازی توسط کاربر مدل تعیین می‌گردد؛ و بدین ترتیب روابط متقابل میان دیگر افراد شبیه‌سازی شده در مدل، ساده‌سازی شده و یا در نظر گرفته نمی ‌‌شود.

با توجه به بحث فوق، در مدل‌سازی رفتار افراد در حین تخلیه ساختمان مشکلاتی وجود دارد. نخست آنکه، در عمل هیچ‌کدام از رفتارها توسط مدل‌های تخلیه پیش‌بینی‌ نمی‌شود، چراکه اطلاعات رفتاری از قبل به‌وسیله فرضیات اولیه و از پیش تعیین‌شده به مدل داده می‌شود. در حقیقت رفتار‌ها توسط کاربر مدل و یا بر اساس پیش تعریف اطلاعات، به‌صورت احتمالاتی‌ توسط مدل تعیین می‌گردد. مهم‌تر از همه آنکه کاربر مدل در هر سناریو آتش‌سوزی، فعالیت‌هایی‌ را پیش تعریف می‌کند که اتفاق خواهند افتاد و یا وی وقوع آن‌ها را محتمل می‌داند. بدین ترتیب هیچ ثباتی در دستورالعمل‌های رفتاری تعریف‌شده برای مدل وجود نداشته و این روش به‌طور کامل به میزان تخصص کاربر مدل در شناسایی و پیش‌بینی‌ رفتار ساکنان در حوادث آتش‌سوزی ساختمان بستگی دارد. انتظار چنین مهارتی از جانب کاربر مدل نیز تصوری واهی بوده چراکه هیچ‌گونه راهنما، مجموعه جامعی‌ از اطلاعات و یا تئوری مرتبطی‌ در خصوص آنچه افراد در عمل به هنگام تخلیه ساختمان انجام می‌دهند، برای کاربران فراهم نشده است.

مدل‌های تخلیه ساختمان به چه منظور استفاده می‌شوند؟

در حال حاضر بیش از ۴۰ مدل متفاوت تخلیه وجود داشته (Kuligowski and Peacock 2005; Gwynne et al. 1999b) که در سه نوع پروژه مختلف مورداستفاده قرار می‌گیرند. این پروژه‌ها عبارت‌اند از ارزیابی و برآورد ایمنی (SAE)، کارهای تجربی‌ و بازسازی حادثه (Gwynne 2000). هر یک از این پروژه‌ها ازنظر هدف، نوع استفاده از مدل‌های تخلیه و معیار پذیرش به‌کاررفته برای ارزیابی دقت نتایج، منحصربه‌فرد است. در ادامه هر یک از پروژه‌های مذکور موردبررسی بیشتر قرار خواهد گرفت.

در پروژه‌های SAE، از مدل‌های تخلیه برای محاسبه سطح ایمنی مربوط به یک طراحی مشخص برای ساختمان و/یا راه‌های خروجی ایجادشده برای ساکنان ساختمان استفاده می‌شود.

در چنین پروژه‌هایی، کاربر مدل احتمالاً یک مهندس و یا یک مشاور ایمنی است که می‌خواهد طراحی یک ساختمان جدید و یا ایجاد تغییر در طراحی یک ساختمان موجود، نظیر تغییر طرح‌بندی فیزیکی‌ و یا کاربری آن را موردبررسی قرار بدهد. در پروژه‌ های SAE، کاربر معمولاً مدل‌ های شبیه سازی مختلفی را برای تخلیه ساختمان اجرا کرده (به عنوان مثال، ساکنان از راه‌ های خروجی مختلفی‌ عبور می کنند، ساکنان با سرعت ‌های متفاوتی حرکت می ‌‌نمایند و غیره) و نتایج شبیه سازی تخلیه را با نتایج حاصل از مدل‌ های شبیه سازی آتش سوزی مقایسه می ‌‌کند. در صورتی که زمان لازم برای خروج ساکنان از ساختمان (نتایج مدل تخلیه) کمتر مدت زمانی‌ باشد که شرایط داخل ساختمان برای ساکنان غیر قابل تحمل می ‌‌گردد (نتایج مدلسازی آتش سوزی)، گفته می‌‌ شود که آن ساختمان سطح ایمنی لازم برای ساکنانش را فراهم می ‌‌نماید. به عنوان قدم آخر در پروژه SAE، یک مرجع قانونی ذیربط بایستی تحلیل ایمنی صورت گرفته توسط مهندس را تأیید نماید؛ فرآیندی که گاهی اوقات به وسیله ارزیابی شخص ثالث تکمیل می‌‌ گردد.

مدل‌های تخلیه در پروژه‌های تجربی‌ نیز کاربرد دارند. در این پروژه‌ها، مدل‌های تخلیه به‌منظور بررسی و تحلیل شرایطی که ارزیابی آن به طرق دیگر آسان نیست، به کار می‌روند. کاربران مدل در این نوع پروژه‌ها اغلب مشاوران یا مهندسانی هستند که مجموعه‌ای از طراحی‌های مختلف را برای یک ساختمان مشخص موردبررسی قرار می‌دهند و یا محققان و مهندسانی که فرضیه‌های مختلف در خصوص تأثیر شرایط یک ساختمان بر روی خروجی‌ها را آزمایش می‌نمایند. در پروژه‌های تجربی‌، کاربر مجموعه خروجی‌های مختلفی‌ را با واردکردن ورودی‌های متفاوت به مدل دریافت می‌کند. به‌عنوان مثال، کاربر می‌تواند با استفاده از یک مدل، مجموعه‌های مختلفی از سناریو‌های خروجی را به‌منظور بررسی جنبه‌های مختلف طراحی یک ساختمان نظیر ارتفاع پله‌ها، تعداد طبقات در ساختمان، عرض راهروها، عرض، مکان و تعداد خروجی‌ها و ... شبیه‌سازی کند. در این مثال، کاربر ممکن است بخواهد بداند کدام شیوه طراحی سریع‌ترین زمان تخلیه را برای ساکنان فراهم می‌کند. دیگر مثال‌ها در این زمینه شامل آزمون فرضیه‌های مربوط به اثر آتش‌سوزی در نحوه حرکت مردم در داخل ساختمان می‌باشد.

مدل‌های تخلیه همچنین ممکن است در پروژه‌های بازسازی حادثه مورداستفاده قرار بگیرند. هدف از اجرای این پروژه‌ها اغلب شناخت دلایل ایجاد نتایج حاصل در حوادث واقعی‌ (به‌عنوان مثال، اینکه چرا افراد زیادی در یک حادثه آتش‌سوزی معینی جان خود را از دست داده‌اند) و/یا پاسخ به سؤالاتی در مورد خود حادثه (نظیر اینکه اگر در زمان بروز حادثه آتش‌سوزی، افراد بیشتری در ساختمان حضور داشتند و یا اگر تعداد خروجی‌های ساختمان بیشتر بود، چه اتفاقی‌ می‌افتاد و غیره) است. کاربران مدل در این مواقع اغلب کارشناسان حوادث آتش‌سوزی، محققان، مهندسان، مشاوران و یا دیگر افرادی هستند که مسئولیت پاسخگویی به سؤالات مربوط به این حوادث را بر عهده دارند. کاربران به‌منظور شناخت دلایل پشت پرده‌ای که منجر به حصول نتایجی‌ معلوم در حوادث واقعی‌ شده‌اند، تلاش می‌کنند با به‌کارگیری تمامی‌ شرایط معلوم در خصوص این حادثه، آن را بازسازی نمایند. تحقق این مهم ممکن است شامل مجموعه‌ای از اجراهای مختلف مدل با استفاده از نزدیک‌ترین شرایط ممکن به شرایط واقعی‌ انجام گیرد. اگر سؤالات بیشتری وجود داشته باشد (سؤالات به فرم اگر- ‌چه می‌شد)، کاربر می‌تواند یک مدل مبنا ساخته و برای پاسخ دادن به هر سؤال، شرایط مربوطه را در ساختمان تغییر دهد (برای مثال افزایش تعداد افراد حاضر در ساختمان و اجرای مجدد شبیه‌سازی). مدل‌های تخلیه برای بررسی و پاسخ به سؤالات مشخص مربوط به فروپاشی برج‌های تجارت جهانی‌ در سال ۲۰۰۱ (Galea et al. 2008; Averill et al. 2005) و آتش‌سوزی ساختمان Rhode Island Nightclub (Galea et al. 2008; Grosshandler et al. 2005) مورد استفاده قرار گرفتند.

یک تئوری جامع در مورد رفتار انسان‌ها به هنگام وقوع آتش‌سوزی می‌تواند مدل‌های تخلیه مورداستفاده در هر سه نوع پروژه را ارتقا ببخشد. با این وجود، ایجاد یک تئوری جامع بیش از همه برای پروژه‌های SAE و کارهای تجربی‌ اهمیت دارد. علت این امر آن است که کاربر در پروژه‌های مربوط به بازسازی یک حادثه، درصدد مدل‌سازی رفتار‌هایی‌ است که در واقعیت اتفاق افتاده‌اند؛ اما در پروژه‌های SAE و کار‌های تجربی‌ کاربر برای شبیه‌سازی پدیده‌هایی‌ که هنوز رخ نداده، بسیار وابسته به‌دقت مدل است. اطلاعات و تئوری‌های مربوط به رفتار انسان‌ها به هنگام تخلیه یک ساختمان یکی‌ از ضرورت‌های اساسی‌ برای حصول نتایج دقیق در مدل‌سازی می‌باشد.

اقدامات مورد نیاز برای ارتقا مدل‌های تخلیه کدام است؟

برای ارتقا مدل‌های کنونی تخلیه ساختمان نیاز به یک تئوری جامع در خصوص رفتار ساکنان به هنگام خروج از ساختمان در حال آتش‌سوزی است. این تئوری بایستی به‌جای وابستگی به دستورالعمل‌های از پیش تعیین‌شده توسط کاربر، بتواند رفتار فرد و حرکت‌های گروهی محتمل در زمان تخلیه ساختمان را پیش‌بینی‌ کند. این امر وظیفه تعریف فعالیت‌ها را که می‌تواند به نتایجی‌ بی‌ثبات و بی‌دقت‌ منجر گردد، از دوش کاربر برداشته و به مدل اجازه می‌دهد فعالیت‌هایی‌ را که در عمل و بنا به شرایط و موقعیت موجود رخ می‌دهد، پیش‌بینی‌ نماید.

به‌طور خاص‌تر، یک تئوری بایستی قادر به پیش‌بینی‌ انواع مختلفی‌ از فعالیت‌هایی‌ باشد که توسط ساکنان به هنگام بروز آتش‌سوزی در ساختمان انجام می‌گیرد (نظیر تلاش برای کسب اطلاعات، هشدار، نجات سایرین و آماده‌سازی). در حوادث رخ‌داده برای یک جمع، زمانی‌ که تراکم زیادی از افراد در یک منطقه یکسان حضور داشته و به‌صورت گروهی نشانه‌ها و علائم را دریافت می‌کنند، احتمال می‌رود افراد حاضر به‌طور مشابهی نسبت به این علائم واکنش نشان دهند (Purser and Gwynne 2007; Santos and Aguirre 2005). در چنین حوادثی، بیشتر ساکنان به‌احتمال‌زیاد در طول فرآیند تخلیه تحت تأثیر سایر افراد قرار می‌گیرند. این در حالی‌ است که در اغلب حوادث آتش‌سوزی ساختمان، افراد اغلب در مکان‌هایی‌ جدا از هم در ساختمان قرارگرفته و بیشتر اوقات خبر‌ها و نشانه‌های مختلفی‌ راجع به حادثه دریافت می‌کنند. بدین ترتیب، ساکنان بر مبنای علائم مختلفی‌ که از حادثه دریافت می‌کنند، به روش‌های متفاوتی واکنش داده؛ و حتی افرادی که نشانه‌های یکسانی دریافت می‌کنند نیز احتمال دارد به شیوه‌های مختلفی‌ عمل نمایند (Mileti and Sorensen 1990). این امر بدان دلیل است که واکنش ساکنان به نشانه‌های دریافتی، تفسیر آن‌ها از حادثه و میزان خطر و تصمیم‌هایی‌ که آنان برای حرکت‌های بعدی اخذ می‌کنند، بستگی دارد. با توجه به بحث فوق، توسعه یک تئوری جامع در رابطه با رفتار افراد در هنگام بروز حوادث آتش‌سوزی در ساختمان بر مبنای مفاهیم اجتماعی/رفتاری بسیار حیاتی است.

تئوری رفتاری ساکنان به هنگام بروز حوادث آتش‌سوزی در ساختمان

تئوری علمی‌ اجتماعی از حدود ۷۰ سال پیش (Mead 1938) تأیید کرده است که رفتار یا پاسخ انسان‌ها درنتیجه اجرای یک فرآیند به وقوع می‌پیوندد. درواقع، به‌جای اینکه رفتار‌ها بر مبنای یک پدیده تصادفی بوده و یا مستقیماً نتیجه ایجاد یک تغییر در محیط اطراف باشد، عکس‌العمل‌ها و کار‌های یک فرد بیشتر اوقات حاصل یک فرآیند تصمیم‌گیری است. تحقیقات انجام‌شده در زمینه حوادث و بر مبنای تئوری علمی‌ اجتماعی، توسعه مدل‌های اجتماعی‌- روان‌شناختی برای پاسخ‌های هشدار جمعی‌ را به دنبال داشته است. مطابق این مدل‌ها، افراد پیش از اقدام به انجام‌ هرگونه کاری، نخست جنبه‌های مختلف عمل خود را طی‌ یک فرآیند چندمرحله‌ای که شامل شنیدن، فهمیدن، باور کردن و مجسم کردن خطر است، بررسی می‌نمایند (Mileti and Sorensen 1990; Perry, Lindell and Greene 1981; Mileti and Beck 1975).

 علاوه بر این، محققانی که بر روی موضوع تخلیه به هنگام آتش‌سوزی کار می‌کنند (Bryan 2002; Feinberg and Johnson 1995; Tong and Canter 1985; Edelman, Herz and Bickman 1980; Breaux, Canter and Sime 1976)، نشان داده‌اند که فرآیندی شامل مراحل شناسایی و تفسیر محیط، در واکنش ساکنان تأثیرگذار است. در این مدل‌های فرآیند مبنا، برگ خریدهای معینی مربوط به نشانه‌ها و نیز ساکنان وجود دارد که بر نتایج حاصل از هر مرحله اثر می‌گذارد (به‌عنوان‌مثال، آیا فرد هشدار خطر را به‌درستی‌ شنیده و یا تفسیر می‌کند). برگ خریدهای مربوط به علائم و نشانه‌ها در ادامه این مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت. فاکتور‌های مربوط به ساکنان نیز شامل خصوصیات دموگرافیک (نظیر جنسیت، سن، درآمد، تحصیلات، نژاد و وضعیت تأهل)، تجارب قبلی‌ و میزان اطلاعات فرد است. شناسایی این فرآیند رفتاری و عوامل مؤثر بر هر مرحله می‌تواند گسترش یافته و به یک مدل مفهومی برای پیش‌بینی‌ انواع رفتار‌ها و واکنش‌های فردی ممکن و محتمل‌الوقوع در هنگام بروز حوادث آتش‌سوزی منجر گردد.

فرآیند رفتاری صورت گرفته قبل و در طول عملیات تخلیه ساختمان به هنگام بروز آتش‌سوزی در شکل ۱ نشان داده‌شده است. طبق این فرآیند، رفتار یک فرد ساکن در ساختمانی که دچار آتش‌سوزی می‌شود، نتیجه درک، تفسیر و تصمیم‌های وی بر مبنای نشانه‌های داخلی‌ و خارجی‌ دریافت شده در زمان آتش‌سوزی است. به هنگام وقوع آتش‌سوزی در یک ساختمان، فرد یا افراد ساکن در آن تنها هنگامی‌که با اطلاعاتی‌ در خصوص حادثه مواجه شده که جریان عادی زندگی‌ روزمره‌شان را مختل می‌کند، اقدام به آغاز یک فرآیند رفتاری می‌نمایند. با دریافت اطلاعات جدیدتر، فرآیند‌های رفتاری دیگری آغازشده و بر اساس نحوه درک اطلاعات، تفسیر نشانه‌ها، موقعیت، ارزیابی میزان خطر و تصمیم‌های اخذشده برای مرحله بعد، ممکن است اقدامات خاصی توسط ساکنان مشاهده گردد.

مطابق با تئوری حادثه و آتش‌سوزی (Mileti and Sorensen 1990; Perry, Lindell and Greene 1981; Edelman, Herz and Bickman 1980; Breaux, Canter and Sime 1976; Mileti and Beck 1975)، افراد در هر فرآیند رفتاری وارد یک سلسله‌ مراحل می‌شوند. این مراحل را در یک حادثه آتش‌سوزی ساختمان می‌توان در حالت کلی بدین‌صورت در نظر گرفت: تفسیر نشانه‌ها تنها در صورتی ممکن است که این علائم مشاهده و درک شوند؛ اگر نشانه‌ها به‌دقت تفسیر شوند، تفسیر شرایط موجود با احتمال بیشتری امکان‌پذیر خواهد بود؛ با تفسیر شرایط موجود، ارزیابی میزان خطر برای خود و دیگران محتمل‌تر بوده؛ و درصورتی‌که ساکنان علائم و نشانه‌ها را مشاهده و درک کرده و تفاسیر دقیقی‌ از حادثه و میزان خطر آن داشته باشند، به‌احتمال بیشتری اقدام به انجام رفتار‌ها و فعالیت‌های معلوم و معین خواهند نمود. هرکدام از این مراحل در بخش بعد با جزئیات بیشتری موردبحث قرار خواهد گرفت.

 

فاز ۱ از فرآیند رفتاری مربوط به دریافت یا مشاهده نشانه‌های خارجی‌ فیزیکی‌ و اجتماعی توسط ساکنان از محیط پیرامون است. به هنگام بروز آتش‌سوزی در یک ساختمان، ساکنان به‌طور پیوسته با علائم و نشانه‌های خارجی‌ مواجه می‌شوند (Brennan 1999). ماهیت این نشانه‌ها می‌تواند فیزیکی‌ یا اجتماعی باشد، بدین معنا که به ترتیب از محیط فیزیکی یا محیط اجتماعی نشئت گرفته باشند. مثال‌هایی‌ از نشانه‌های فیزیکی‌ به هنگام آتش‌سوزی ساختمان عبارت‌اند از شعله‌ها، دود، شکستن شیشه‌ها، آوار، هشدار‌های صوتی و آژیر خودکار خطر. نمونه‌هایی‌ از نشانه‌ها و علائم اجتماعی در حادثه آتش‌سوزی ساختمان نیز می‌تواند شامل تلاش دیگران از داخل یا خارج ساختمان برای برقراری ارتباط، هشدار‌های غیررسمی‌ یا خودآگاه (غیر خودکار) و رفتارها و فعالیت‌های دیگر افراد ساکن در ساختمان باشد. این علائم بسته به نوع حادثه ممکن است یک‌به‌یک و یا چند مورد به‌طور هم‌زمان ظاهر گردند. فاز ادراک مربوط به زمانی‌ است که یک فرد با دریافت یا متوجه شدن نشانه‌ای، از وقوع تغییری در محیط پیرامونش مطلع می‌شود (Weick 1995; Starbuck and Milliken 1988; Canter, Breaux and Sime 1980). نشانه‌های فیزیکی‌ و اجتماعی تولیدشده در هنگام وقوع آتش‌سوزی در یک ساختمان ممکن است به روش‌های شنیدن (نظیر آژیر خطر یا هشدار‌های ارادی)، بوییدن (مانند دود)، دیدن (مثل مشاهده فرار سایر افراد)، چشیدن (مانند سولفور دی‌اکسید یا هیدروژن کلراید) و یا لمس کردن (مانند گرما) توسط فرد ادراک شود.

در فاز ۲ که مربوط به مرحله تفسیر است، فرد یا گروهی از افراد تلاش می‌کنند اطلاعات به‌دست‌آمده از نشانه‌هایی‌ را که در فاز ادراک مشاهده شد، تفسیر نمایند (Weick 1995; Canter, Donald and Chalk 1992; Turner and Killian 1987). فاز تفسیر را می‌توان فرآیند سازمان‌دهی‌ و چارچوب‌بندی نشانه‌های دریافت شده (Weick 1995)، ساخت یک داستان معنی‌دار بر اساس یک نتیجه (که درواقع خود نشانه است)(Weick 1993) و/یا توجیه شرایط با تصور اتفاقات رخ‌داده در نظر گرفت (Rudolph and Morrison 2007; Klein 1999). روش‌های تفسیر شامل یادآوری الگوهای رفتاری توسعه‌یافته درگذشته (و یا مجموعه‌ای از رفتار‌های مورد انتظار بر اساس شرایط موجود)(Gioia and Poole 1984)، شبیه‌سازی ذهنی‌ (Klein 1999)، استفاده از مدل‌های ذهنی‌ (Burns 2005)، توجیه کردن (Rudolph and Raemer 2004; Weick 1995; Weick 1993) و یک فرآیند رفتاری عمومی مانند جنب‌وجوش و یا افزایش فعل‌وانفعالات (Dynes and Tierney 1994; Marx and McAdam 1994; Goode 1992; McPhail 1991; Miller 1985; Berk 1974; Smelser 1962; Turner and Killian 1957) می‌باشد. افراد غالباً در آتش‌سوزی ساختمان و یا حوادثی از این قبیل اقدام به استفاده از این روش‌ها می‌نمایند، چرا که این پدیده‌ها با مختل کردن روابط عادی و ایجاد تردید و ابهام، نیاز به تفسیر شرایط را در فرد ایجاد می‌نمایند. الگو‌های رفتاری، شبیه‌سازی و مدل‌سازی‌های ذهنی‌ و توجیه کردن، مجموعه فرآیند‌های مربوط به فاز تفسیر است که به‌طور درونی توسط فرد و به‌منظور خلق یک تفسیر منطقی‌ در مورد شرایط موجود انجام می‌شود. ساکنان، زمانی‌ که نشانه‌ها یادآور شرایط مشابهی در گذاشته باشد که منجر به خلق یک تفسیر توسط فرد شده بود، روش استفاده از الگو‌های رفتاری پیشین را بر می‌گزینند (Gioia and Poole 1984). شبیه‌سازی و مدل‌سازی ذهنی‌ به ساکنان کمک می‌کند بر اساس علائم و نشانه‌هایی‌ که دریافت کرده‌اند، تصویری ازآنچه در محیط پیرامونشان رخ می‌دهد در ذهن خود مجسم نمایند. در اصل، فرد بر مبنای نتایج حاصل (که همان نشانه‌های دریافتی است) شروع به‌رسم تصویری ذهنی‌ یا داستانی برای حادثه می‌نماید.

توجیه گروهی و رفتار جمعی‌ عبارت است از اعمال و روابط متقابل میان ساکنان به‌منظور دستیابی به یک فهم کلی‌ از شرایط به وقوع پیوسته. در شرایط جدید و/یا مبهم (Turner and Killian 1987) و نیز به هنگام اضطرار (Aguirre, Wenger and Vigo 1998)، ساکنان تمایل به برقراری ارتباط با دیگر افراد موجود در محیط پیرامونشان دارند. در بسیاری از رویداد‌ها و اتفاقات مختلف (Averill et al. 2005; Bryan 1983)، این نوع رابطه متقابل که در ساختمان‌هایی متراکم از جمعیت تشدید می‌شود، به‌عنوان ابزاری برای درک اینکه چه اتفاقی‌ افتاده است، تعریف شرایط جدید ایجادشده و پیشنهاد و پذیرفتن الگو‌های رفتاری جدید و مناسب با شرایط ایجادشده است (Aguirre, Wenger and Vigo 1998; Turner and Killian 1987). ساکنان با استفاده از استراتژی‌های استدلالی فردی و گروهی می‌توانند معنایی برای نشانه‌های مشاهده و درک شده در هنگام بروز آتش‌سوزی خلق ‌‌کنند. در چنین شرایطی رهبرانی ظاهر می‌شوند که تفسیری برای حادثه ارائه می‌نمایند که این تفسیر‌ها می‌تواند با تفسیر دیگر ساکنان یکی‌ شود.

در آتش‌سوزی‌ها و دیگر حوادث مشابه آن، سه مرحله اصلی‌ برای رسیدن به یک تفسیر وجود دارد: تفسیر نشانه‌های دریافت شده، تفسیر موقعیت (برای مثال آتش‌سوزی) و تفسیر یا تعریف میزان خطر برای خود و/یا سایرین. این فرآیند در شکل ۲ نشان داده‌شده است. این سه مرحله تفسیر از یک الگوی خطی‌ و ترتیبی پیروی نمی‌کنند؛ به‌عبارت‌دیگر، مراحل سه‌گانه تفسیر ممکن است باهم هم‌پوشانی داشته و بهروش‌های مختلف بر روی یکدیگر اثر بگذارند؛ اما در حوادث آتش‌سوزی اگر ساکنان بتوانند نشانه‌های دریافتی (نظیر آژیر آتش‌سوزی، دود، یا یک انفجار) را به‌خوبی تفسیر نمایند، احتمالاً موقعیت را نیز به‌درستی‌ تفسیر می‌کنند (نظیر شرایط آتش‌سوزی) و این امر نیز به‌نوبه خود باعث می‌شود ساکنان به‌احتمال زیادی شرایط ایجادشده را برای خود و/یا دیگران خطرناک تشخیص بدهند (Wiegman et al. 1992; Perry and Greene 1983).

 

اگر فرد نشانه‌ها را شناسایی کند، موقعیت را به‌درستی‌ تفسیر کرده و میزان خطر را بفهمد، به‌احتمال‌زیاد برای شروع عملیات تخلیه اقدام به انجام کارهایی‌ برای محافظت از خود (و سایرین) خواهد کرد؛ اما بااین‌حال، در ابتدا ساکنان مستعدند شرایط را به‌گونه‌ای تفسیر کنند که گویی هیچ مشکلی‌ وجود نداشته و خطری آنان را تهدید نمی‌نماید؛ این پدیده به خاصیت تمایل به وضع نرمال مشهور است (Okabe and Mikami 1982). در حالت تمایل به وضع نرمال، منتظر ماندن و واکنشی انجام ندادن از جانب ساکنان محتمل است. ازاین‌رو، مرحله تفسیر میزان خطر بسیار حیاتی است، چراکه برای انجام اقدامات مناسب توسط ساکنان، شرایط پیش‌آمده بایستی در نظر آنان خطرناک تفسیر شود (Aguirre 2005).

فاز سوم از فرآیند رفتاری مذکور که مربوط به مرحله تصمیم‌گیری است، شامل اخذ تصمیماتی توسط فرد یا گروهی از افراد در خصوص قدم‌های بعدی بر اساس تفسیر آن‌ها از نشانه‌ها، موقعیت و میزان خطر است. فاز تصمیم‌گیری شامل یک فرآیند دومرحله‌ای بدین‌صورت است که ساکنان ابتدا به دنبال یافتن گزینه‌های ممکن برای انجام بوده و سپس یکی از این گزینه‌ها را انتخاب می‌نمایند (Gigerenzer and Selton 2001).

نخستین گام در مرحله تصمیم‌گیری یافتن گزینه‌های عملی‌ موجود بر اساس تفاسیر حاصل از حادثه است. مطالعات گذشته نشان می‌دهد افراد گزینه‌های ممکن را با انجام شبیه‌سازی‌های ذهنی‌ (Gwynne et al. 1999a; Thompson et al. 1997)، نظیر روش‌های مورداستفاده در خلق تفسیرها، تجسم می‌نمایند. شبیه‌سازی ذهنی‌ (Klein 1999) به فرد اجازه می‌دهد سناریو‌های مختلفی‌ را در رابطه با انتخاب کارها و چگونگی انجام آن در شرایط موجود در ذهن خود بسازد. درواقع جستجوی گزینه‌های ممکن، مربوط به فرآیند ساخت ذهنی‌ سناریو ‌ای از کار‌ها پیش از انجام آن‌ها در عمل می‌باشد.

تلاش برای یافتن گزینه‌های ممکن برای انجام می‌تواند به‌صورت دست جمعی‌ نیز صورت بگیرد (Turner and Killian 1987). علاوه بر تفسیر یک حادثه، افراد ممکن است به‌صورت گروهی عمل کرده و بخواهند واکنشی هماهنگ برای حل مشکل حاصل از نتیجه تفسیر‌ها انجام دهند. پیشنهاد واکنش ممکن است از جانب هر یک از افراد گروه مطرح شود، اما رهبران با احتمال بیشتری نسبت به ارائه راه‌حل اقدام می‌نمایند (Connell 2001; Turner and Killian 1987). در مواجه با شرایط نامعلوم و مبهم و نیز فشار ناشی‌ از کم بودن زمان، افراد اغلب تمایل دارند به‌صورت گروهی عمل نموده، تفسیر‌های خود را با یکدیگر به اشتراک گذاشته و برنامه‌ای‌ برای اقدامات دسته‌جمعی‌ ارائه نمایند.

در مرحله تصمیم‌گیری فرد یا افراد معمولاً به‌ندرت به دنبال گزینه‌های زیاد برای انجام می‌گردند. مطالعات نشان می‌دهد فرد و گروه‌ها تمایل دارند بنا به دلایلی که در ادامه بدان اشاره می‌شود، با گزینه‌های تصمیم کم و حتی محدودی روبرو باشند: ۱) فشار ناشی‌ از محدودیت زمان (Karau and Kelly 1992; Zakay 1993; Janis 1982; Ben-Zur and Breznitz 1981)، ۲) محدودیت منابع ذهنی‌ (Simon 1956; Gigerenzer and Selten 2001; Vaughan 1999) و/یا ۳) آموزش و اطلاعات در خصوص نحوه انجام دستورالعمل‌ها (Klein 1999; Thompson et al. 1997). محدودیت زمانی‌ در حوادثی همچون آتش‌سوزی باعث می‌شود افراد متوجه نشانه‌های کمتری شده، اطلاعات را با جزییات کمتری پردازش نموده و درنتیجه گزینه‌های تصمیم کمتری را مدنظر قرار بدهند (Karau and Kelly 1992). همچنین، افراد به‌جای فکر کردن زیاد، ترجیح می‌دهند تنها سناریو‌هایی‌ را در ذهن مجسم کنند که فکر می‌کنند برای رسیدن به هدف ضروری است (Gigerenzer and Selten 2001)؛ و درنهایت، مطالعات نشان می‌دهد افرادی که از سطوح تحصیلی‌ بالایی‌ برخوردار بوده و/یا از روش‌های اجرایی خاصی‌ مطلع‌اند، به‌احتمال زیاد بر اساس دانش و تجربه‌شان به دنبال توسعه بیش از یک ‌راه حل در آن زمان نخواهند بود (Klein 1999).

دومین گام در مرحله تصمیم‌گیری انتخاب یکی‌ از راه‌حل‌ها برای اجرایی شدن است. عقل حکم می‌کند که ساکنان در مرحله تصمیم‌گیری به‌صورت بهینه عمل نموده و با در نظر گرفتن تمامی‌ گزینه‌های تصمیم‌گیری بهترین مورد را انتخاب ‌‌نمایند - این شیوه به استراتژی انتخاب عاقلانه معروف است (Slovic, Fischhoff and Lichtenstein 1977; Peterson and Beach 1967). به هنگام بروز آتش‌سوزی، بعید است وزن دهی‌ به گزینه‌های مختلف اتفاق بیفتد. تحقیقات در خصوص تصمیم‌گیری در شرایط عدم قطعیت نشان می‌دهد افراد از انواع مختلفی‌ از روش‌های یابنده برای این انتخاب استفاده می‌کنند (Klein 1999; Kahneman, Slovic and Tversky 1982). روش‌های یابنده تعدادی قانون ساده است که چگونگی فرآیند تصمیم‌گیری افراد را شرح می‌دهد. هرچند که برخی‌ از مطالعات استفاده از این منابع را عامل ایجاد انحراف در تصمیم‌گیری دانسته‌اند (Tversky and Kahneman 1982)، اما سایر تحقیقات از آن به‌عنوان منبع قدرت و مهارت یاد می‌کنند (Flin et al. 1997). 

نمونه‌هایی‌ از این روش‌های یابنده که ساکنان به هنگام تصمیم‌گیری از آن استفاده می‌کنند عبارت‌اند از: تکیه و تمرکز بر روی نخستین گزینه‌ مطرح (Kahneman, Slovic and Tversky 1982)، انتخاب در دسترس¬ترین گزینه‌ (گزینه‌ای که یادآوری و عمل به آسان‌تر باشد) (Kahneman, Slovic and Tversky 1982)، مقایسه همه گزینه‌ها باهم و انتخاب بهترین مورد بر اساس معیار‌های ارزیابی (Orasanu and Fischer 1997; Janis and Mann 1977; Hammond and Adelman 1976) و تحقق‌ حداقل‌ها (Simon 1956).

تحقق‌ حداقل‌ها (Slovic, Kunreuther and White 1974; Gigerenzer and Selten 2001) روشی‌ است که در آن فرد اولین‌ گزینه‌ای را که به نظرش عملی‌ می‌آید، انتخاب می‌نماید و این گزینه لزوماً بهترین گزینه‌ در میان سایر گزینه‌ها نیست (Klein 1999). روش یابنده تحقق حداقل‌ها در حقیقت فرایند‌های توسعه راه‌حل و انتخاب گزینه‌ را تلفیق کرده و در یک مرحله انجام می‌دهد. هنگامی‌که فرد تصمیم‌گیرنده درحال‌توسعه و یافتن راه‌حل هست، هرکدام از انتخاب‌ها را پس از توسعه ارزیابی می‌کند و به‌محض یافتن گزینه‌ای که معیار‌های جستجو را داشته باشد، از تلاش برای یافتن سایر راه‌حل‌ها دست برمی‌دارد. هرچند هنگامی‌که مردم به دنبال انتخاب تصمیم بهینه هستند، استراتژی انتخاب عقلانی معمولاً محتمل‌ترین روش است (Klein 1999)، اما در مواجه با محدودیت‌های زمانی‌، شرایط پویا و پر جنب‌وجوش و اهداف مبهم و نامشخص، روش تحقق‌ حداقل‌ها احتمالاً بیش از سایر روش‌ها مورداستفاده قرار می‌گیرد (Klein 1999).

در فاز ۴ از فرآیند رفتاری، ساکنان ممکن است اقدام و فعالیتی را که در مرحله تصمیم‌گیری انتخاب نموده‌اند، انجام دهند. اگر پیش از انجام فعالیتی، علائم و نشانه‌های جدیدی ظاهر شود، فرد از فعالیت کنونی صرف‌نظر کرده و فرآیند رفتاری را مجدداً آغاز می‌نماید. این فعالیت‌ها ممکن است شامل انجام یک کار فیزیکی‌، منتظر ماندن و یا حتی هیچ واکنشی نشان ندادن باشد که به‌نوبه خود موجب صرف مدت‌زمانی‌ مشخص می‌شود. هم مطالعات کلی‌ (نظیر Bryan 2002; Proulx 2002; Tong and Canter 1985) و هم مطالعات انجام‌شده بر روی حوادث مشخص (نظیر Averill et al. 2005; Isner and Klem 1993; Bryan 1982; Best 1977) حاکی‌ از انجام برخی‌ فعالیت‌های معین و مشخص توسط ساکنان است. این فعالیت‌ها که وابسته به شرایط موجود می‌باشد، می‌تواند شامل تلاش برای کسب اطلاعات، منتظر ماندن، بررسی حادثه، هشدار دادن به دیگران، آماده شدن برای تخلیه محل، کمک به دیگران، مبارزه با آتش و جستجو برای یافتن سایرین و نجات آن‌ها باشد. برای اهداف عمومی، می‌توان از این فعالیت‌ها به‌عنوان کار یادکرد، اما به هنگام توسعه یک مدل رفتاری و درنهایت مدل‌سازی کامپیوتری بایستی میان هدف‌ها و کار‌هایی‌ که ساکنان انجام می‌دهند تفاوت قائل شد. هدف، مقصود کلی‌ فرد ساکن در ساختمان است (مثل مبارزه با آتش) که مجموعه‌ای از کار‌ها و فعالیت را در راستای‌ برآورده کردن آن مقصود کلی‌ انجام می‌دهد (به‌عنوان مثال، فرد به سمت محل کپسول آتش‌نشانی‌ حرکت کرده و ازآنجا به محل آتش‌سوزی می‌رود و ...).

مدل‌های تخلیه کنونی که در جدول ۱ نشان داده‌شده است، یا رفتار ساکنان را به‌هیچ‌عنوان شبیه‌سازی نمی‌کنند (جدول a۱) و یا برای شبیه‌سازی این رفتار کاربر بایستی زمان‌های تأخیر از پیش تعیین‌شده‌ای را برای رفتار‌های مختلف افراد و یا برنامه‌ای از رفتارهایی را که احتمال می‌رود افراد در حین تخلیه ساختمان انجام دهند، به‌عنوان ورودی وارد مدل نماید (جدول b۱). در هر دو نوع، رفتار ساکنان به‌گونه‌ای ساده‌سازی شده که ممکن است بر زمان‌های تخلیه محاسبه‌شده توسط مدل تأثیری نادرست بگذارد. 

در یک حالت، از رفتار ساکنان به‌طور کامل صرف‌نظر شده (جدول a۱) و در حالت دیگر رفتار ساکنان یا به‌صورت زمان‌های تأخیر توزیع‌شده شبیه‌سازی می‌گردد و یا به‌صورت یک رفتار تحمیلی یا مجموعه‌ای از رفتار‌ها که به‌صورت فعالیت‌ها و تأخیر‌های مستقل - و نه کنش-‌واکنش ساکنان و رفتار‌های جمعی‌ - تعریف‌شده، مدل می‌شود (جدول b۱). علاوه بر این، در مدل‌های تخلیه کنونی (جدول b۱)، کاربر مدل بایستی حجم وسیعی از اطلاعات مربوط به تأخیر‌های افراد و/یا ترتیب فعالیت‌ها را به‌عنوان ورودی وارد مدل نماید. فراهم کردن بیشتر این اطلاعات امکان‌پذیر نیست، چراکه این اطلاعات پیش از آغاز شبیه‌سازی تخلیه و به عبارتی پیش از برقراری و ایجاد شرایط سناریو توسط مدل، موردنیاز هستند.

ازاین‌رو، مطالعه حاضر پیشنهاد می‌دهد به‌منظور پیش‌بینی‌ رفتار ساکنان، از یک مدل مفهومی (که در جدول 1c نشان داده‌شده است) بر اساس اطلاعات و تئوری‌های موجود در مدل‌های تخلیه استفاده شود. در مدل مفهومی پیشنهادی، فعالیت‌ها و رفتار‌های ساکنان نتیجه توسعه شرایط شبیه‌سازی (آتش‌سوزی، ساختمان و رفتار دیگر افراد) است که به‌عنوان ورودی در فرآیند تصمیم‌گیری فرد وارد می‌شود. توسعه یک مدل جامع مفهومی برای موضوع رفتار انسان‌ها به هنگام بروز آتش‌سوزی در ساختمان مزیت‌های زیادی به دنبال خواهد داشت. دخیل کردن مدل‌های مفهومی به مدل‌های تخلیه کامپیوتری، منجر به ایجاد مدلی جامع خواهد شد که قادر به‌پیش بینی‌ رفتار حقیقی‌ ساکنان در حوادث آتش‌سوزی ساختمان بوده و کاربر مدل تنها بایستی ورودی‌های اولیه سناریو (نظیر اطلاعاتی‌ در خصوص سناریو آتش‌سوزی، ساختمان و مشخصات افراد ساکن در آن) را وارد مدل نماید. یک مدل کامپیوتری که با یک مدل رفتاری مفهومی کامل ترکیب‌شده است، به‌جای ارائه نتیجه‌ای بسیار وابسته به ورودی‌های اولیه کاربر، قادر به‌ پیش‌بینی‌ موقعیت و شرایط خواهد بود.

یک مدل مفهومی وظیفه کاربران مدل‌های تخلیه را به میزان زیادی کاهش داده و شبیه‌سازی رفتار در طول یک حادثه را به مدل محول خواهد کرد. علاوه بر این، یک مدل جامع رفتاری برای تخلیه ساکنان نشان می‌دهد به‌منظور درک درست رفتار انسان‌ها در هنگام تخلیه ساختمان در حوادث آتش‌سوزی آینده، در کدام زمینه اطلاعات بیشتری بایستی جمع‌آوری گردد.

چگونه می‌توان از این تئوری استفاده کرد؟

قدم بعدی در توسعه یک تئوری جامع، تحلیل داده‌های کیفی‌ حاصل از حوادث واقعی‌ به‌منظور شناسایی عوامل مختلف مربوط به نشانه‌ها و نیز ساکنان است که بر هرکدام از فازهای فرآیند رفتاری افراد اثر می‌گذارد. به مثالی در این موردتوجه نمایید: اطلاعات حاصل از یک حادثه واقعی‌ می‌تواند نشان دهد که علائم و نشانه‌های مشخصی‌ نظیر آژیر آتش‌سوزی می‌تواند «تفسیر نادرستی از هشدار» را برای گروه مشخصی‌ از افراد ساکن در ساختمان به همراه داشته و «تنها مقدار کمی‌ از خطر توسط این افراد درک شود». این امر نیز به‌نوبه خود انجام فعالیت‌های مشخص و با تأخیر بیشتر را برای این افراد به دنبال دارد: نظیر ادامه فعالیت، ادامه خواب و جنب‌وجوش؛ این در حالی‌ است که دستور تخلیه ساختمان از جانب فردی از اداره آتش‌نشانی‌ منجر به اجرای فرآیند رفتاری و مجموعه کارهای کاملاً متفاوت‌تری توسط ساکنان می‌شود. پس از ارتباط دادن این عوامل مؤثر به تفسیر‌های معین، میزان درک خطر و فعالیت‌های متناسب با آن، یک مدل رفتاری قابل توسعه است. تئوری رفتاری را سپس می‌توان به زبان برنامه‌نویسی ترجمه کرده و در مدل‌های تخلیه کنونی آزمایش و استفاده نمود. لازم به ذکر است که این مدل را بایستی با اطلاعات رفتاری به‌دست‌آمده از تخلیه ساختمان در دیگر حوادث آتش‌سوزی رخ‌داده اعتبارسنجی کرد.

نتیجه‌گیری

مدل‌های تخلیه ناقص بوده و بیش‌ازحد ساده‌سازی شده‌اند - این مدل‌ها رفتار حقیقی‌ ساکنان به هنگام آتش‌سوزی ساختمان را در نظر نمی‌گیرند. یکی‌ از راه‌حل‌های این مشکل توسعه یک تئوری جامع، قوی و معتبر در مورد رفتار افراد به هنگام تخلیه ساختمان در حال آتش‌سوزی است.

رفتار افراد به هنگام تخلیه ساختمان در حال آتش‌سوزی حاصل یک فرآیند رفتاری است. هر فرآیند با دریافت نشانه‌ها و اطلاعات از محیط فیزیکی‌ و اجتماعی پیرامون آغاز می‌گردد. ابتدا نشانه‌ها بایستی درک و تفسیر شده و سپس در مورد اینکه چه فعالیتی باید انجام شود (که شامل عدم انجام هیچ فعالیتی نیز می‌شود) تصمیم‌گیری می‌شود. در هنگام تخلیه، افراد بار‌ها این فرآیند را با انجام انواع مختلفی‌ از فعالیت‌ها، هم پیش از انجام تخلیه و هم در طول آن، تکرار می‌کنند.

از مطالعات علمی‌ اجتماعی صورت گرفته در زمینه حوادث آتش‌سوزی و مورد مشابه می‌توان برای توسعه این تئوری استفاده کرده و سپس با واردکردن آن در مدل‌های تخلیه رفتار ساکنان به هنگام تخلیه ساختمان در حال آتش‌سوزی را با دقت بیشتری شبیه‌سازی کرد. مهندسان و جامعه شناسان با در دست داشتن این مدل‌های تخلیه و نتایج دقیق‌تر حاصل از آن قادر خواهند بود روش‌ها، دستورالعمل‌ها و طراحی‌های ایمن‌تر و اقتصادی‌تری را ارائه نمایند.

ترجمه شده توسط تیم مترجمین ۸۰۸

اگر دوست دارید به تیم مترجمین ۸۰۸ بپیوندید، با ما تماس بگیرید.

دریافت فایل PDF مقاله برای اعضای VIP رایگان است. سایر کاربران با پرداخت ۵۰۰ تومان می توانند اقدام به دریافت این فایل کنند.

PDF

برای مشاهده کامل این محتوا می بایست مبلغ مورد نیاز را از اعتبار خود پرداخت کنید

برای کاربران ویژه رایگان است

نوع فایل دریافتی :
PDF
اعتبار مورد نیاز : 500 تومان
دریافت فایل PDF و حمایت از ترجمه کنندگان500 تومان
پرداخت 500 تومان و مشاهده محتوا
درباره نویسنده
عکس‌های یلدا رحمتی

یلدا رحمتی

تحصیلات کارشناسی را در رشته عمران در دانشگاه صنعتی امیر کبیر گذرانده و مدرک کارشناسی ارشد را در گرایش مهندسی و برنامه ریزی حمل و نقل از دانشگاه صنعتی شریف اخذ نموده ام. برای ادامه تحصیل در خارج از کشور اقدام کرده ام.
  • برای ارسال دیدگاه وارد شوید یا ثبت نام کنید .